روش آموزش آواز با متد CVT یا همان complete vocal technique کتابی است به نویسندگی کاترین سدولین (Cathrine Sadolin). این کتاب در سال ۲۰۱۲ چاپشده و برای خوانندهها و نوازندهها کاربرد دارد. در کتاب CVT نکات علمی و تمرینی برای تقویت صدا بیانشده و به کمک آنها میتوان بهصورت حرفه ای تر به خوانندگی پرداخت. برای آگاهی از این روشها تا پایان این مطلب یعنی آموزش آواز با متد CVT با ما همراه باشید چراکه تکنیکها و نکات مهمی در خوانندگی و صداسازی براساس این کتاب بیان خواهیمکرد.
ترجمه شده توسط موسسه فرهنگی-هنری همآوای ترانه.
توجه داشتهباشید که تارهای صوتی بسیار حساس و آسیب پذیر میباشند. پس کاملا با احتیاط و با دقت و حوصله تمرینهای آوازی را انجام دهید. همچنین برای دیدن نتایج صبور باشید و عجله نکنید. درعین حال توصیهمیکنیم که حتما از یک مربی و استاد آواز خوب برای درستانجامدادن تمرینات کمک بگیرید.
کلاس آواز در موسسه و آموزشگاه موسیقی هم آوای ترانه بطور کاملا تخصصی و پیشرفته برگزار میشود که برای مشاوره رایگان، تست صدا و تعیین صطح میتوانید از قسمت مشاوره با ما در تماس باشید.
مواردی که در این مطلب میخوانید:
داستان زندگی نویسنده کتاب و متد CVT
دربارهی کاترین سدولین نویسنده این کتاب از زبان خودش:
من هرگز استعداد ذاتی در خوانندگی نداشتم، حتی در تنفس هم مشکل داشتم.
اولین درسهای آواز من تلاشی برای غلبه بر مشکلات تنفسی ناشی از آسم بود. بههر طریقی باید تکنیکهایی را پرورش و توسعه میدادم تا صداهاییرا که میخواستم، بتوانم بهدست بیاورم. اولین قدم برای اینکار، درک آناتومی و فیزیولوژی صدا و حنجره بود و اینامکان را به من داد تا بین افسانهها و حقایق موجود درمورد صدا، بتوانم تمایز قائل شوم. سپس دستیابی به صداها را از راههایی غیراز روشهای سنتی آزمایش کردم.
تنها، استعداد طبیعی من یعنی عشق به موسیقی همراهبا این باور بود که همه چیز امکانپذیر است. بههمین دلیل است که واقعاً میتوانم بگویم که اگر من توانستم صداهایی که میخواستم را یادبگیرم و به آنها برسم، هرکسی نیز میتواند.
درطول سالها که روی مشکلات تکنیکی خود کار میکردم، همیشه بهانواع موسیقینیز گوشمیدادم. با اینکه من بهعنوان یک خواننده کلاسیک آموزش دیدم و درنهایت بهاجرای آن پرداختم، اما بسیاریاز خوانندگان دیگر سبکها، از من کمک خواستند تا بهصداهای خاصی دستیابند و برمشکلات صوتی خود غلبه کنند.
به نظرم میرسید که آنها جنبه سالم تکنیکهای آوازکلاسیک را میخواستند اما بدون لحن و صدای کلاسیک. من فکرمیکردم که باید بتوان ازاین تکنیکها بدون محدودشدن توسط ایدهآلهای محدودکننده درسبکهای آوازی بهرهبرد. با این حال، برای انجام اینکار، من باید چگونگی تولید صدارا پیدا میکردم و این مرا تشویق کرد که درباره سبکهای آوازی، گفتار و علم شنوایی، آکوستیک و تمرینات مربوط به شنوایی مطالعهکنم.
تکنیکهای آوازی
تکنیکهای آواز همیشه باایدههای وابستهبههم ارائه میشد، یعنی درمورد رنگهای صدا. اگر میخواستید از این تکنیکها استفادهکنید باید ایدهآلهای مربوط به آن سبک را نیز میپذیرفتید؛ اما من نمیخواستم آنهارا بپذیرم. میخواستم سلیقه و تکنیک را ازهم جدا کنم تا تکنیکها از یکدیگر مجزاشده، و خوانندهها بتوانند عناصررا بدون محدودیت باهم ترکیب کنند. تا پساز آن هرصدایی را که بهدنبال آن هستند، بدون دخالت سلیقه و تکنیک خاص یا معلم بسازند.
براساس تفکر سنتی در موسیقی غربی، خوانندگانی در سبکهایی مانند بلوز، راک، آوازمذهبی و همچنین بسیاری از خوانندگان قومی، بهعنوان مثال در موسیقی عربی، آنطور که یک «خواننده باصدایی سالم» باید بخواند، بنظر نمیرسیدند. بااین حال بسیاریاز این خوانندگان، نسبت به خوانندگان کلاسیک با تکنیک عالی، میتوانستند در مدت زمان طولانیتری به خوانندگی خود ادامه دهند. علاوهبر این، درباره بسیاریاز خوانندگان هاردراک یا هِویمتال گفتهمیشد که دوران حرفهای کوتاهمدتی دارند؛ اما بهمنتقدان خود ثابتکردند که در اشتباهند. درواقع بسیاریاز این خوانندگان صرف نظر ازاینکه آواز خواندنشان پرگیرودار بهنظر میرسید، اغلب درطول سالها بهتر و بهتر خواندند.
درادامه نویسنده متد CVT اضافهمیکند که من تحقیقات خودرا براساس طیف گستردهای از تجربیات خوانندگانی که بهطور زنده و در استودیو باصداهای مختلف، غیراز سبک کلاسیک غربی، بدون آسیبرساندن به صدا میخواندند، قرار دادهام. من میدانم که این خوانندهها باید تکنیکهای عالی داشتهباشند تا بتوانند برای مدتطولانی بخوانند و همچنان عالی بهنظر برسند. پس شروع به جستجوی عوامل مشترک درآواز خواندن آنها کردم، تاساختار زیربنایی صداهای مختلف را جستجو کنم.
تقسیمبندی کردن صدا به متالیک و غیرمتالیک
درنهایت برای من آشکارشد که یک ساختار زیربنایی برای صداهای مختلف وجوددارد و سعی کردم این ساختاررا با ساختن هرچه بیشتر صداهای مختلف از انواع سبکهای موسیقی، با درنظر گرفتن صدا، مصوت، کوک و ولوم، درک کنم؛ تاببینم آیا الگویی وجوددارد یا خیر.
درنهایت به این نتیجه رسیدم که صداها را میتوان به دودسته کلی تقسیم کرد.
یکی سختتر، خشنتر و دقیقتر بود – من این صدارا “متالیک(Metallic) ” نامگذاری کردم.
و دسته دیگر را «غیرمتالیک(Non-Metallic) » نامیدم.
توجه داشته باشید که براساس متد CVT این ۲ دسته در مدها و صدای خوانندهها تفاوت ایجاد میکند و در ۳ اصلی که درادامه خواهیم گفت تفاوتی نمیکنند.
سه اصل کلی در متد CVT
سه اصل پایه و بنیادین درمتد CVT وجوددارد که برای ایدهآل خواندن ضروری هستند. این سه اصل، رسیدن به نتهای بالا و پایین را در رنج صدای هرفرد ممکن میسازد. بکارگیری این سه اصل امکان خواندن عبارتهای طولانیتر، داشتن صدایی شفاف، قدرتمند و بدون گرفتگی را فراهم میکند. این اصول باید بدون توجه به رنگ صدا، مد و افکتهایصوتی رعایت شوند
این ۳ اصل کلی در متد CVT عبارتنداز:
- ساپورت (Support)
- توانگ مورد نیاز (Necessary Twang)
- جلوگیریاز بیرونزدن فک و فشردنلبها (Avoid protruding the jaw and tightening the lips)
ساپورت (Support) یا همان استفاده از تنفسدیافراگمی در متد CVT
ساپورت یعنی عملکردی مخالف میل طبیعی دیافراگم.
بطور معمول دیافراگم سعی در خارج کردن هوای استنشاق شده دارد؛ بنابراین تکنیک ساپورت که به کنترلکردن صدا بسیار کمکمیکند با مقاومت دربرابر حرکتِ دیافراگم (یعنی نگهداشتن هوا درشُشها و بهتدریج خالی کردن آن) انجام میشود.
درطول آواز، عضلات کمر و عضلات مرکزی شکم (شبکه خورشیدی) بهسمت بیرون رانده میشوند، اضافه برآن، کشیدگیِ ثابت و پایداری بهصورت تدریجی درشکم و اطراف ناف ایجاد میشود و عضلات پشت نیز سفت میشوند. ( برای فهم بیشتر به تصویر زیر مراجعه کنید)
در متد CVT مفهوم ساپورت براساس کارکرد دیافراگم، تنفس صحیح، استفاده صحیح ازدیافراگم و همچنین انواع ماهیچههای دخیل درتنفس و … بیانمیشود. استفادهاز این تکنیک مزایای زیادی را بههمراه دارد که برخیاز آنها عبارتند از:
- توانایی در اجرای نتهای طولانیتر
- یکنواخت نگه داشتن صدای تولید شده
- وسعت صدای بیشتر
- عدم گرفتگی و فشار در هنگام خواندن
- ولوم بالاتر
- کنترل کردن ویبراتو (کمک در اجرای بهترِ انواع ویبرهها)
- کنترل کردن کوک (نگهداشتن کوک صحیح درهنگام کشیدن نتها ازابتدا تا انتها)
تنفس با دیافراگم
بهکمک دیافراگم میتوان به تنفس صحیح دستیافت و برای اینکار نباید به یکباره و باعجله عمل بازدم را انجامداد؛ چراکه خواندن را دشوار میکند و دم و بازدم باید کنترلشده و آگاهانه باشد. بهزبان سادهتر خوانندگان باید نقش فعالی درکنترل تنفس دیافراگمی خود داشتهباشند که در متد CVT به آن ساپورت (support)گفته میشود. درضمن برای اجرای این تکنیک، علاوهبر کنترلداشتن روی صدا، قدرت فیزیکی نیز ضروریاست. دیافراگم قدرت زیادی دارد که برای درک آن میتوانید نفسگرفته و آنرا برای مدت طولانی حبس کنید؛ در این هنگام قدرت دیافراگم و نواحی مربوط به آنرا بهوضوح درک میکنید چراکه دیافراگم سعی در آزادسازی هوا دارد.
نکته دیگری که درتکنیک ساپورت و هنگام خواندن باید درنظر داشت، به اندازه نفس کشیدن (دم) است. درصورت بیشاز حد نفس گرفته شود، خواندن نتها و جملاتطولانی دشوارتر خواهدشد. خواننده باید قدرت فیزیکی خود و مقدار هوایی را که میتواند نگهدارد را بداند تا ازریه خود بهدرستی بهرهببرد. این موضوع در آموزش آواز بسیار مهم است.
برای مثال قسمت پشت دست خودرا درمقابل دهان قرارداده و بازدم را انجام دهید، در این فرایند خارجشدن هوارا حس خواهیدکرد. دفعه بعد همزمان بااجرای بازدم سعی کنید که یک نت، را نیز بخوانید؛ خواهیددید که صدای نت ضعیف و هوادار میشود. حال اگر باقدرت بیشتر آهنگی را بخوانید، هوای بازدم کمتریرا پشت دست خود حس میکنید.
تمرین با شمع:
تمرینی دیگر برای انجام تکنیک ساپورت وجوددارد و در ایتالیا کاربرد داشتهاست. دراین روش، شمعی روشن را درمقابل خواننده قرارمیدادند و او باید بدون اینکه شعله شمع سوسو بزند، بدون خارج کردن هوای اضافی بخواند.
توضیح بیشتر خارج از کتاب CVT :
مواردیکه در بالا خواندید بدین معناست که یک خواننده بتواند تمام قدرت بازدم خودرا بهصدا منتقل کند؛ این نکته بسیار مهماست که خیلی وقتها بهآن توجه کافی نمیشود، تنفس دیافراگمی یک موضوع است و انتقال قدرت ازطریق بازدم و دیافراگم به صدا موضوع دیگریست که دربرخی موارد افراد بصورت دیافراگمی نفس میکشند اما از آن درصدایشان استفاده نمیکنند و این باعثمیشود که به مفهوم ساپورت دست پیدانکنند.
ماهیچههایی که در تکنیک ساپورت دخیل هستند
در متد CVT این سه ناحیه برای انجام تکنیک ساپورت مشخص شده است:
دیافراگم و عضلات شکم
دندهها و عضلات کناری آن
ماهیچههای لگن
درابتدا، برای کنترل بازدم باید از دیافراگم بهصورت صحیح استفادهکرد. دیافراگم ابتدا منقبضشده و بهسمت پایین حرکتکرده و ریه و شُشها از هوا پرمیشود. هدف از اینکار پایین نگهداشتن این بخش از بدن برای نگهداشتن هوا است. برخیاز ماهیچههای دخیل عبارتند از:
- ماهیچههای شکمی
- ماهیچههای کناری پشت: این ماهیچهها دنده ها را به حالت مبسوط نگهمیدارد.
- ماهیچههای کمر(قسمت زیرین کمر و بالای لگن): این ماهیچهها لگن را به پایینترین قسمت دندهها وصل میکند. آنها از بالا آمدن دندهها جلوگیری کرده و موجب کارکردن درست دیافراگم میشوند.
زمانی که این سه گروه ماهیچه برای تنفسِدرست در کنار هم قرار میگیرند، یا به زبانسادهتر، به عملکرد کامل و درستِ این سه ناحیه در متد CVT ساپورت (support) گفتهمیشود. در ابتدای آموزش آواز، بسیاری از خوانندهها ماهیچههای غیر ضروری را منقبض میکنند مانند: شانه های بالا رفته و دستان مشت شده؛ بهطور کلی بایددانست که درهنگام خواندن از کدام ماهیچهها استفاده کرد.
تمریناتی نیز برای تنفس صحیح در آواز خواندن وجود دارند که در کلاس آواز بطور دقیق آموزش داده میشود.
اهمیت انرژی در support
نویسنده کتاب و متد CVT در تحقیقات خود به اهمیت مقدار انرژی هنگام خوانندگی اشاره میکند. باید گفت که خوانندگی در هر سبک و حالتی نیازمند انرژی است. این انرژی نیز باید به روش صحیح به کار گرفته شود. این باور که همه چیز در هنگام خواندن باید رها و بدون انقباض باشد، درست نیست. به باور نویسنده متد CVT، مشکلات زمانی پدید میآید که به جای انرژی بیشتر، انرژی کمتری بکار گرفته شود.
عمدتا افراد مبتدی برای رسیدن به نتهای بالا مشکل دارند؛ چراکه یا ترس استفاده از قدرت بدنی خود را داشته و یا اصلا قدرت بدنی لازم را برای اجرای نتهای بالا را ندارند. اما اگر ازقدرت بدنی کمک گرفته و تلاش بیشتری بهکار گیرند، این مشکل ازبین میرود.
براساس متد CVT علاوهبر این، مدیریتِ مقدار انرژیِ لازم، بسیار مهماست چون درخواندنِ آخرین نت و یا آخرین جمله، مخصوصا درمواقعی که زمانی برای نفسگرفتن نیست بسیار کمک میکند.
Pitch یا کوک
عدم توانایی در بیان نتهای بالا، به نداشتن انرژی و قدرت بدنی کافی برمیگردد. آگاهی از میزان انرژی برای بیان نتهای مختلف، در صحیح خواندن اهمیت زیادی دارد؛ اگر انرژی مورد نیاز هر نت از طریق عضلاتی که در تکنیک ساپورت گفته شد به درستی تامین نشود، به سختی باید آن نت را تولید کرد. در ضمن قسمتهای بالا و پایین صدا در مقایسه با قسمت میانی به انرژی بیشتری نیاز دارند.
توانگ مورد نیاز (Necessary Twang) در متد CVT
اصل دوم در متد CVT توانگ مورد نیاز است که براساس متن اصلی کتاب به توضیح آن میپردازیم که البته کاملا آناتومیک میباشد.
ناحیه بالای تارهای صوتی درحنجره یک قیف را تشکیلمیدهد که به آن “قیفِ اِپیگلوت” میگویند. هنگام چرخش، دهانه قیف اپیگلوت با نزدیک کردن غضروفهای آریتنوئید به قسمت پایینی اپیگلوت (دمبرگ) کوچکتر میشود. درنتیجه صدا واضحتر میشود؛ درچنین شرایطی میتوان میزان بلندی صدای خودرا افزایش داد. توجهداشتهباشید که برای داشتن تکنیک صحیح و استفاده آسان و بدون مانع از صدا، بدون درنظر گرفتن مد، رنگصدا و افکت صوتی، همیشه باید از “مقدار توانگ لازم” بهرهبرد.
توانگ متمایز (Distinct Twang)
وقتی دهانه قیف با نزدیکتر کردن اپیگلوت به غضروفهای آریتنوئید بیشتراز قبل کوچک و یا تنگتر شود، صدا مانند قهقهه زدن، بسیار تیزتر و نافذتر گردیده و اینحالت در متد CVT بهعنوان “توانگ متمایز” شناختهمیشود. دراین شرایط هرچه قیف بیشتر فشرده شود، صدایی شبیه به خرخر نیز افزایشمییابد. بهعنوان مثال از توانگ متمایز درلهجه آمریکایی (لهجه قسمت جنوبی) و گاهی درموسیقی کانتری استفادهمیشود. البته بایدگفت که معمولا با خیشومی (تو دماغی) بودن اشتباه گرفتهمیشود اما ربطی به آن ندارد. کهالبته در توانگ، صدا ممکناست ازطریق دهان /یا ازطریق بینی خارج شود.
شما باتمرین صداهای زیر میتوانید بهصدای توانگ متمایز، دستیابید:
- تقلید گریه نوزاد
- تقلید صدای اردک
- دراوردن صدا به حالت ناخوشایند و جادوگر مانند
- صحبت مانند فردی که نقشه شومی دارد
- تقلید صدای هواپیمای غواصی
- دراوردن صدای رانندگی ماشین اسباب بازی
- تقلید صدای آژیر آمبولانس بسیار بلند
- گفتن صدای میو بدون صدای اُ، (مانند گربه) یا گفتن کلمه روسی Niet
درنهایت این تمرینات باید ازروی فایل صوتی معتبر انجام شود، چراکه درست انجامدادن آن بسیار اهمیت دارد. دسترسی به فایلهای صوتی کتاب و متد CVT نیز تنها باخرید نسخه اصلی برنامه امکانپذیر است.
جلوگیری از بیرون زدگی فکها و سفت شدن لبها (Avoid protruding the jaw and tightening the lips)
درسومین اصل متد CVT به موقعیت و شرایط فک و لبها پرداخته میشود.
درموقع آواز خواندن میبایست از بیرونزدگی فکها و سفتکردن لبها خودداری کرد، چراکه اغلب باعث ایجاد انقباضِ کنترلنشده دراطراف تارهای صوتی میشود. با خمکردن سر به عقب و قراردادن انگشت بین فک بالا و پایین، فک درحالت شل قرارمیگیرد؛ هنگام آواز خواندن فک باید در این حالت باشد. فکپایین نیز باید نسبت به فکبالا به سمت عقب کشیده شود. درضمن توجه داشتهباشید که دهان، برای خواندن نتهای بالا و پایین صدا نسبتبه نتهای قسمت میانی صدا، میبایست بازتر باشد.
درحالی که از سفتکردن لبها باید اجتناب کرد، همچنین مهم است که باکمک زبان، حروف صدادار را بدونِ تغییرِ بیشاز حدِ شکل دهان، ادا کرد. ازسوی دیگر، صامتها معمولاً با باریکشدن مسیر صوتی و تنش در لبها تولیدمیشوند، اما ازآنجایی که خواننده برای مدت طولانی برروی آنها نمیماند، آواز خواندن را مختل نمیکنند. بنابراین ضروریاست که بتوان فوراً تنش را از صامتها به مصوتها انتقالداد .
فرم باز کردن دهان در قسمتهای مختلف صدا براساس متد CVT
در متد CVT برای محدودههای مختلف صدا برای بازشدن دهان، فک و لبها فرم خاصی توصیه شدهاست که درادامه به توضیح آن میپردازیم.
باز شدن دهان در قسمت پایین/میانی صدا
درمحدوده پایینتر از قسمت میانی صدا (یعنی بین C4 – A4 برای زنان و بین C3- A3 برای مردان) میتوانید لبهارا سفت کنید تا مصوتهای مشخصی تولیدکنید. اینکار به این دلیلاست که تارهای صوتی بهدلیل کشیدهنشدن، بهفضای زیادی نیاز ندارند.
باز شدن دهان در قسمت میانی/ بالای صدا
درقسمت بالاتر از قسمت میانیصدا و قسمت پایینتر قسمت بلندصدا (یعنی بین A4- E5 برای زنان و بین A3 -E4 برای مردان). باید فک خودرا رهاکنید تا دهان بازشود. اگر دهان به اندازه کافی باز نشود، صدای نتها بهتدریج مختل میشود. هدف از اینکار این است که دهان بهتدریج و همزمان با کوک بازشود. هرچه کوک بالاتر باشد، بیشتر باید دهان را بازکنید.
باز شدن دهان در قسمت بالا و خیلی بلند صدا
درقسمت بالا و خیلی بلندصدا (یعنی بالای E5 برای زنان و بالای E4 برای مردان) دیگر بازکردن دهان با رهاکردن فک پایین کافی نیست. در این کوک باید درحالی که فکرا رها میکنید، دهانرا از کنارهها بازکنید، انگارکه میخواهید آنرا به لبخند تبدیل کنید.
باز شدن دهان در قسمت پایین صدا
(بازه صدایی بین G3- C4 برای زنان و G2 – C3 برای مردان)، دراین حالت باید فکرا رهاکرده تا دهان خودرا مانند قسمت میانی/بالایی صدا باز کنید.
باز شدن دهان در قسمت بسیار پایین صدا
(در بازه صدایی پایینتر از G3 برای زنان و پایینتر از G2 برای مردان)، باید فک را رهاکنید و دهان را بهسمت طرفین بازکنید، مانند لبخندِ ایجادشده درقسمت بلند/خیلی بلند صدا.
چهار مُد اصلی در متد CVT
درادامه باید بگوییم که چهار مُد اصلی در متد CVT وجوددارد که هرکدام مزایا و محدودیتهای خودرا دارند؛ خواننده باید آنهارا جداگانه آموزش ببیند و درصورت نیاز، بیناین مُدها جابهجا شود، تا از مزیتهای هرکدام استفاده کند. درضمن برای ایجاد وقفههای صوتی میتوان بهآرامی یا ناگهانی مد را تغییرداد. هریک از این مُدها مقدارمشخصی ویژگی متالیک دارند و باید ازآن آگاه بود. علاوهبر این باید برای اجرای این مدها، سه اصل کلی متد CVT را همواره درنظر گرفت. این ۴ مد عبارتند از:
- مد نیوترال (Neutral)
- مد کِربینگ (Curbing)
- مد اوردرایو (Overdrive)
- مد اِج – بلتینگ سابق (Edge- formerly Belting)
در ادامه هر یک از مدها را به تفضیل بررسی خواهیم کرد.
مطلب پیشنهادی: نکات کلیدی و راهکار های مناسب در خوانندگی
مد نیوترال
درحقیقت نیوترال کنترل صدا توسط مقدارهوای خروجی است. که اگر درهنگام خواندنِنتها و آواها، صدای هوای بازدم نیز شنیدهشود به آن نیوترال با صدای هوا (Neutral with Air) و اگر نتها و آواها بطور واضح و شفاف، بدون صدای هوای بازدم اجرا شوند، بهآن نیوترال بدون صدای هوا (Neutral Without Air) گفتهمیشود. توجه داشتهباشید که بعضیاز اصطلاحات مانند همین نیوترال درکتاب و متد CVT، ابداعی خود نویسنده است و برای درک بهترِ مفاهیم آنها گاهاً نیاز به توضیحات بیشتری وجوددارد.
دربین این چهار مد فقط مُد نیوترال غیرمتالیک بوده و شامل نوع و رنگ صداهای مختلف است. این صداها نرمتر اجراشده و فک درحالتی راحت و بدون انقباض قراردارد.
نویسندهی متد CVT به نکتهی دیگری نیز اشارهمیکند که درطی زمان، گاها نیوترال را کلاسیک نیز مینامیدند، اما اشتباهی بیش نیست؛ همانطور که استفادهاز مد متالیک نیز درست نیست؛ دلیل نامگذاری آن به نیوترال نیز همین بوده است.
البته در این روش میزان بلندی صدا، با کنترل بیشتری همراهبوده و در خانمها و آقایان درتمام کوکها قابل استفاده میباشد.
نیوترال در آواز کلاسیک
نیوترال در آواز کلاسیک نیز کاربردهای مخصوص به خودرا دارد. خوانندگان آواز کلاسیک، زمانیکه میخواهند نتهارا با شدتی نسبتا پایین ( Mezzo Piano یا به اختصار mp) اجراکنند، از نیوترال استفاده میکنند. با استفادهاز نیوترال از نوعِ بدون صدای هوا، و انتخاب رنگ صدای تیرهتر میتوان به رنگ صدای کلاسیک دست پیداکرد. البته بایدگفت با تمرین میتوان به رنگ صداهای مختلف دستیافت. درضمن نیوترال در سبکهای دیگر نیز کاربرد دارد.
همانطور که گفتهشد، نیوترال به دو صورت با صدای هوا و بدون صدای هوا کاربرد دارد که هرکدام شرایط و ویژگیهای خودرا دارد. در نوع بدون صدای هوا، صدایی باشدت خیلی زیاد ( fortissimo یا به اختصار ff) میتوان تولیدکرد تا نوع با صدای هوای آن.
همانطور که میدانید هرتکنیکی شرایط مخصوص به خودرا دارد تا بهدرستی اجراشود. دو شرط برای استفاده درست از Neutral وجوددارد که عبارتند از:
- متالیک نباشد. (اگر دیستورشن distortion غیر عمد اتفاق بیفتد، صدا به سمت متال شدن میرود.)
- فَک، راحت و بدون انقباض باشد.
نیوترال با صدای هوا (neutral with air)
بهطور کلی نیوترال با صدای هوا نسبتبه نوعِ بدون صدای هوا، ضعیفتر و همراه با صداینفس است.
براساس متد CVT قویترین میزان صدایی که با نیوترال با صدای هوا میتوان تولیدکرد، mp یعنی نهایتا تا سطح ولوم متوسط است. درضمن این نوع نیوترال، اغلب برای موزیکهای آرام و ملایم کاربرد دارد که در این صورت خواننده میکروفونرا نزدیکتر به دهان نگه میدارد. نیوترال با صدایهوا، درسبک کلاسیک استفاده نمیشود مگر برای ایجاد افکتهای صوتی آنهم به ندرت. بهبیانی دیگر این نوع از نیوترال یا به اصطلاح، «با هواخواندن» درزندگی روزمره ما همواره مورد استفاده قرارمیگیرد مثل زمزمه کردن یا نفسنفس زنان، صحبت کردن.
نیوترال بدون صدای هوا(neutral without air)
ازویژگیهای نیوترال بدون صدای هوا، میتوان به شفافتر و همراه بودن با قدرت بیشتر اشارهکرد. نوع بیهوا، نهتنها درصدای ملایم بلکه درصدای قدرتمندتر نیز کاربرد دارد. درضمن نیوترالِ بدون صدای هوا، در آهنگهای محبوب در همه سبکها، درصورتی که نتها باصدای هوا همراه نباشد مورد استفاده قرارمیگیرد. بایدگفت که بانوان در کلاسیک خواندن، برای قسمتهای بالای صدا، صرفهنظر از میزان بلندی آن، از نیوترال بدون صدای هوا استفاده میکنند. البته هم خانمها و هم آقایان از نیوترال استفاده میکنند.
میزان بلندی صدا(Volume)
بهطور کلی میزان بلندی صدا، این موارد را شامل میشود:
محدوده صدایی خیلی نرم (pianissimo) یا به اختصار pp ) (
صدای نسبتا بلند (mezzo forte) یا به اختصار (mf)
همچنین صدای خیلی بلند (Fortissimo)یا به اختصار) ff(
همانطور که نویسنده متد CVT مطرح کرده و پیشاز این گفتیم نیوترال بدون صدای هوا، نسبت به نوع باصدای هوا، قدرت بیشتری دارد و از محدودهصدایی خیلی آرام (pp) تا خیلی بلند (ff) را شاملمیشود. شدت صدای زیاد نیز زمانی حاصلمیشود که خواننده ازقسمت بالای صدای خود استفاده کند، C5 ( نت دو در اکتاو۵) به بالا برای خانمها و C4 ( نت دو در اکتاو۴) به بالا برای آقایان.
در متد CVT برای بلندتر و بهتر خواندن در نیوترال میتوان این کارها را انجام داد:
- باز کردن مسیر صوتی برای استفاده از رنگ صدای تیرهتر
- باز کردن دهان، بدون انقباض در طرفین لب ها
- ایجاد فضای بیشتر در دهان از طریق بالا بردن کام
- هدایت حنجره به سمت پایین
- و به گفته نویسنده متد CVT شاید با ایجاد فشار در زبان، که البته اینکار معمولا به مصوتها صدای اپرایی میبخشد.
درضمن، با انتخاب صدایی روشن و توانگ بیشتر، میتوان به Neutral شفافتر و قدرتمندتری دست یافت؛ که در این صورت صدا نسبتا تیزتر میشود. البته بایددانست که برای پیبردن به اینکه تا چهحدی میتوان بلندخواند، باید به اصول خوانندگی و محدودیتِ صدای هرفرد توجه کرد؛ بنابراین باید باتمرین از محدودیتهای صدایی آگاهشد.
مد curbing
براساس متد CVT، کربینگ مُدی نیمهمتالیک است. بدین معنی که مقداری از نتهای متال در آن وجوددارد. مد کربینگ خفیفترین مد متالیک بوده که درمقایسه با مد اُوِردرایو و مد اِج قدرت کمتری دارد. در این مد صدا سوزناک و مهارشده، است. که این مهار شدنِ صدا با نگهداشتن نفس انجام میگیرد.
مردان و زنان هنگامیکه صدا قویتر از نیوترال باشد از مد کربینگ استفاده میکنند. البته صدا آرامتر و کنترل شدهتر از مد اوردرایو و مد اِج است. درضمن زنان برای قدرتمندتر خواندن، یعنی بین F4-F5 از این مد استفاده میکنند.
در مد کِربینگ باید ازحروف صدادار: “I” مانند sit، درزبان فارسی “ای” مانند هیچ،
“O” مانند woman، درزبان فارسی ” اُ ” مانند پُر،
و یا “UH” مانند hungry (درزبان فارسی معادل دقیقی ندارد)، برای ماندن در این مد استفاده کرد .
براساس متد CVT، کربینگ تاحد زیادی در محدوده صدایی متوسط باقیمیماند، ازصدای متوسط (“mp” یا “مزو پیانو”) تا بلند (“f” یا “forte”)؛ در این مد ولومهای بسیار آرام («pp» یا «pianissimo») و بسیار بلند («ff» یا «fortissimo») قابل دستیابی نیستند. علاوهبر این، رنگ صدا را میتوان بهطور گسترده تغییر داد.
کربینگ تقریباً درتمام سبکهای محبوب موسیقی زمانیکه صدا متوسط بوده و بهمقدار مشخصی متال نیازدارد، استفاده میشود. کربینگ در موسیقی کلاسیک توسط مردانیکه باصدای نیمه قوی (mf’ یا ‘mezzo forte’) و توسط زنانیکه باصدای متوسط و یا بلند (mf-f) در قسمت میانی و پایین صدا میخوانند، استفاده میشود. همچنین این مد در زندگی روزمره، زمانیکه در حال زاری، ناله یا شکایت هستید استفاده میشود.
تشخیص curbing
کربینگ ممکناست با حبس کردن نفس و اعمال مقدار زیادی ساپورت ایجادشود. نویسنده متد CVT آنرا اینگونه توصیف میکند: به حسی که ایجادمیکند توجه کنید؛ انگار چیزی به آرامی حنجره شمارا گرفتهاست، گویی فشار کمی وجوددارد یا انگار چیزی به آرامی در یک موقعیت دقیق نگه داشته شدهاست. صدا کمی مهار شده و بهآرامی به وجود میآید. به آن خوب توجه کنید. باید اطمینان حاصلکرد که با انقباضهای ناگهانی و کنترل نشده، صدا مختل نشود. حتی اگر صدا محدود است، بازهم باید واضح و آزاد باشد و بههیچ وجه فشرده یا خفه نشود. همچنین نباید همراه با درد یا ایجاد ناراحتی درحنجره باشد.
حال سعی کنید با نگه داشتن یک نت بخوانید.
درضمن به وسیله تکرار صداهای زیر میتوان به Curbing دست یافت:
- تقلید صدای کسی که آرام گریه میکند.
- تقلید صدای کودکی که در آستانه گریه است.
- تقلید صدای کسی که برای خودش متاسف است.
- تقلید صدای کودکی که بیش از حد خستهاست و نمیخواهد کاری انجام دهد.
موقعیت فک در Curbing
در متد CVT تاکید میشود که مراقب باشید درحین آواز، “نگه داشتن نفس” را از دست ندهید. اگر “نگهداشتن نفس” به اندازه کافی برقرار نباشد، صدا ممکن است مُد نیمهمتالیک را از دست بدهد یا کاملا متالیک شود. درابتدا ممکن است آوازخواندن در مد کربینگ مانند یک عمل متعادل کننده بهنظر برسد، زیرا ممکناست کِرب در هر دو جهت گمشود (ازیک طرف نیوترال یا از طرف دیگر اوردرایو/اِج).
بنابراین مد کربینگ، از نظر بسیاری سختترین و آخرین مُدی است که به درستی در حالت کاملا صحیح قرار میگیرد. خوانندگانی که عمدتاً از نیوترال استفادهمیکنند، معمولاً از حالت بایت “bite” (حدفاصل بین فکها، که حداقل باید به اندازهی یک انگشت بین دندانها فاصله باشد) مانند اور-درایو یا اِج، برای رسیدن به مد کربینگ سودمیبرند. اگر آنها “بایت” را حفظکنند، معمولاً میتوانند مد کربینگ را نیز حفظ کنند و ازبازگشت صدا به مد نیوترال جلوگیری کنند.
ازسوی دیگر خوانندگانی که به خواندن در مدهای اور-درایو و اِج عادت دارند، ممکناست با شل نگهداشتن فک به مد کربینگ دست یابند. براساس متد سیویتی با انجام اینکار صدا به سختی به مد اوردرایو و اِج برمیگردد و در میان مسیر در مد کربینگ باقیمیماند.
درضمن هنگام خواندن در مد کربینگ، باید نگهداشتن نفس را همواره حفظ کرد، چراکه ممکن است دردناک باشد و صدا را محدود کند.
کوک، ولوم و رنگ صدا در Curbing
در متد CVT بیان میشود که مردان و زنان از کربینگ در تمام قسمتهای مختلف صدا استفاده میکنند، مخصوصاً زنان وقتی میخواهند در اُوِردرایو بالاتراز حد مجاز، آوازبخوانند. البته صدا نباید به اندازه اِج قوی باشد. هرچه کِرب بالاتر برود، صدا قویتر میشود، درحالی که رنگ صدا روشنتر میشود. همانطور که هرچه کوک بالاتر میرود، حروف صدادار نیز باید بیشتر و بیشتر به سمت “I” (sit)، “O” (woman) یا “UH” (Hungry) حرکت کنند. باید یادآور شد باوجود اینکه کِرب در قسمت بالاترِ صدا قدرتمندتر میشود، قدرتش هرگز بهاندازهی اُوِردرایو یا اِج نخواهد رسید.
در این مُد از متد CVT هیچ محدودیتی برای بمخواندن در کربینگ وجودندارد. اما هرچه کوک بمتر شود، مد ضعیفتر، فشردهتر و یکنواختتر میگردد. درقسمتهای پایین صدا اوردرایو (Overdrive) و نیوترال (Neutral) بیشتر کاربرددارد؛ چراکه قابلیت تولید صدای تیرهتر و کمتر سرکوبشده را دارند. این مد اغلب برای قسمت میانی صدا استفادهمیشود که انتظارمیرود رنگ صداهای متنوعی را دربر گیرد.
ولوم
ولوم در مد کربینگ (Curbing) تاحد زیادی متوسط است و نمیتوان خیلی آرام (pp) آوازخواند. زیرا صدا خصیصه متالیک خودرا ازدست میدهد و درنهایت به مد نیوترال میرسد. هرچه کوک بالاتر باشد، معمولاً بلندی صدای مورد نیاز بیشتر است. بااین حال نویسنده متد CVT یادآورمیشود که، مراقب باشید که در کربینگ خیلی قوی نخوانید، زیرا معمولاً مُد تمام متالیک (Overdrive یا Edge) ایجادمیشود. اگر این اتفاق بیفتد، درحالی که “نگه داشتن نفس” حفظ میشود، ممکن است احساس ناراحتی ایجاد کند و صدارا تحت فشار قرار دهد.
برای ایجاد تنوع در رنگصدای یک مُد، باید موقعیت مسیر صوتی را در داخل دهان تغییرداد. فرم مسیرصوتی را میتوان به روشهای مختلف تغییرداد، بنابراین راههای متعددی برای تغییر رنگ صدا وجوددارد. تقریباً همه رنگهای صدا در کرب امکانپذیر است اما بهیاد داشته باشید، هرچه رنگ صدا تیرهتر گردد، خطر ازدست دادن ویژگی متالیک بیشترمیشود. البته بهمنظور تغییر رنگ صدا در کربینگ باید به سه اصل خوانندگی در متد CVT و نگهداشتن نفس توجه ویژهای کرد. علاوهبر این، برای کنترل کربینگ باید به کوک، ولوم و حروف صدادار دقت کرد.
البته بایدبدانید کتاب و متد CVT به زبان انگلیسی بوده و حروف صدادار نیز به انگلیسی هستند؛ برخیاز آنها معادلی ندارند و برخی دیگر باید در فارسی چکشود؛ سختی و آسانی تلفظ آنها نیز بهصورت تجربی بدست میآید. آگاه نبودن به این موضوع ممکناست تلفظ اشتباه را بههمراه داشته باشد.
مد Overdrive
اُوِردرایو بهعنوان یک مُد تماممتالیک شناخته میشود. ویژگیهای آن معمولاً مستقیم، بلند و فریادی است. مانند زمانیکه درخیابان با صدای بلند فردیرا صدا میزنید. اُوِردرایو یک مُد با صدای غیرتنفسی است بدینمعنا که صدای بازدم بههیچ وجه شنیده نمیشود.
برای شروع، میتوانید باایجاد “بایت” این مدرا پیدا کنید. ازنظر کوک، اُوِردرایو یک مُدمحدود است، مخصوصا برای زنان. بالاترین حالت برای زنان D5-Eb5 و برای مردان C5 است. اما حد پایینتری وجود ندارد.
در اُوردرایو تنها میتوانید ازحروف صوتی “EH”مانند stay، درزبان فارسی “اِی” مانند هِی. و “OH” مانند so ، در فارسی ” اُ” مانند تُ استفاده کنید. درضمن رنگ صدا نیز قابلتغییر است، اما هنگام خواندن دربخش بالای صدا، صدای فریاد را نباید بیشاز حد تغییر داد. درمد اوردرایو ولوم صدا معمولا بالاست، ولی میزان صدای متوسط نیز امکانپذیر است. بابالارفتن نتها، صدای فریاد خواننده بیشتر و منحصربه فردتر میشود و تفاوت واضحی درولوم، با مُدهای نیوترال و کربینگ ایجادمیشود. این مد از متد CVT، در آهنگهایی که صدای بلندی دارند یا مقداری ویژگی متال وجوددارد مانند راک، استفاده میشود.
تشخیص Overdrive
مهمترین عامل درحالت و مد اُوِردرایو، حفظصدای تماممتالیک است. سادهترین راه برای یافتن اینمورد، ایجاد “بایت” (ایجاد فاصلهمناسب بین فکها)است. همچنین در متد CVT برای خواندن در مد اُوِردرایو ، باید “بایت” حفظ شود.
حالت بایت میتواند با موارد زیر ایجاد شود:
- لبخندزدن با دهان بسته و رها کردن فک. درحالی که لب بالایی موقعیت را حفظمیکند، بهطوری که فک پایین پشت لب بالایی کشیده میشود.
- شکلدادن به دهان. مانند نقش شخصیت جوکر در کُمیکهای بتمن.
- اطمینان حاصل کردن از اینکه بین فکها بازبوده و جایی برای انگشت وجود داشته باشد. همچنین فکپایین همیشه باید پشت فک بالا قرار بگیرد.
Overdrive معمولا باصدای بلند، فریادگونه و با مقدار مشخصی از ویژگی متال همراه است. دراین مُد، هرچه بیشتر حنجره را پایین بیاورید، رنگ صدا تیرهتر میشود.
درضمن از طریق صداهای زیر میتوان به اُوردرایو دست یافت:
- تقلید از فروشندگان بازار
- فریاد زدن برای صدا کردن فردی در خیابان
- گریهکردن از خوشحالی (انگار کسی در مسابقه فوتبال گل زده است)
- سخنان تحریکآمیز و خشن
- تقلید از صدای بلند در حالت مستی
- ایجادکردن یک وقفهی صوتی در قسمت پایینِ صدا، بین یک نت آرام (neutral) و یک نت بلند (Overdrive یا Edge). در این حالت احساس نت بلند را هنگام خواندن در کوک بالاتر نیز حفظ کنید. محدوده خواندن برای خانمها و برای آقایان C5 است.
موقعیت فک در Overdrive
مراقب باشید که فک را شلنکرده یا دهان را زیاد بازنکنید. زیرا هردو ممکن است حنجرهرا پایین بیاورند و باعث شوند صدا ویژگی متالیک خودرا از دست بدهد و به مُد نیوترال تغییرکند. درضمن نگه داشتن حالت بایت “bite” ازدیگر عوامل مهم بهحساب میآید. براساس متد CVT اگر حالت”بایت” را ازدست دهید، معمولا از مد اوردرایو خارج میشوید. این ممکن است مانند یک شکست در صدا بهنظر برسد که میتواند بهصدا آسیب رسانده و آنرا تحت فشار قراردهد. هنگامیکه بتوانید Overdrive را کنترل کنید، فک را میتوانید به هرشکلی که میخواهید قراردهید؛ اما در ابتدا، از شل شدن فک خودداری کنید.
ولوم،کوک و رنگ صدا در Overdrive
درارتباط با ولوم، در این مُد از متد CVT بایدگفت که، به طور کلی، اُوِردرایو مُدی باصدای قوی است که از صدای نیمهقوی (mf) تا صدای خیلی بلند (ff)گسترش مییابد. میزان صدا را میتوان بهراحتی در قسمت پایینترِ صدا تغییرداد. زیرا معمولاً میتوانید اوردرایو (Overdrive) را در قسمت پایینتر بخوانید تا در قسمت بالاترِ صدا. درضمن هرچه نت بالاتر باشد، صدای مورد نیاز برای این مد نیز بلندتر است. خوانندهها متفاوت هستند و برخی میتوانند در مد اوردرایو باصدای پایینتری آواز بخوانند. بنابراین تمرین را ادامه دهید تا بهخوبی بفهمید که میزان صدای بلند و آرامی که میتوانید در مد Overdrive بخوانید چقدر است. درنهایت با این بازه صدایی آشنا خواهید شد.
کوک
مسئله کوک را نیز باید درنظر گرفت. بالاترین نتیکه میتوان در اُوردرایو خواند D5-Eb5 است. البته هرچه کوک بالاتر رود، مد واضحتر خواهدشد. دراین شرایط ولوم صدا قدرتبیشتری پیداکرده و صدا شکل فریادگونهی خاصی بهخود میگیرد. علاوهبر اینها حروف صدادار به سمت “EH” stay) (و ” (so) “OHتغییر میکنند.
براساس متد CVT هیچ محدودیتی برای میزان پایین آواز خواندن در Overdrive وجودندارد. اگر حنجرهرا پایین نیاورید، صدای اُوردرایو درقسمت پایینصدا ممکن است خشک، گوشخراش و کمی فشرده شود. برای جلوگیری از فشردهشدن صدا و دریافت قدرت بیشتر درقسمت پایینِ صدا، در اُوردرایو آواز بخوانید و حنجره را بااحتیاط پایینبیاورید. بهاین ترتیب میتوان هم خاصیت متالیک اُوردرایو و هم صدای تیره و غنی حنجرهی به سمت پایینآمده را بدست آورد. البته درحین تمرین باید محتاط بود و در محدوده سلامت صدا به آزمون و خطا پرداخت.
برای ایجاد تنوع در رنگ صدای یک مد باید موقعیت مسیر صوتی را تغییر داد. اما برای دستیابی سادهتر به رنگ صداهای مختلف در این مد باید به سمت صدای روشنتر و با توانگ بیشتر رفت. وقتی توانستید بدون مشکل به اُوِردرایو برسید، رنگ صدا را با تغییر اندازه مسیر صوتی آزمایش کنید. البته از پایین آوردن بیشاز حد حنجره خودداری کنید. زیرا ممکن است موقعیت صحیح مد اُوِردرایو را ازدست بدهید.
همواره در متد CVT برای تمرینکردن و خواندن در هر مد و حالتی، به سه اصل کلی و آسیبنرساندن به صدا تاکیدمیشود؛ پس هرجا که احساس ناراحتی در حنجره کردید تمرین خودرا متوقف کنید.
مد Edge (Belting سابق)
اصطلاح Belting عموما برای بلندخواندن و توصیف مد تماممتالیک کاربرد دارد. نویسنده کتاب و متد CVT میگوید:«بسیاریاز خوانندگان را دیدهام که با شنیدن این لغت سردرگم میشوند. چراکه این لغت به معنیهای مختلفی در سه مد دیگر کاربرد دارد. بههمین دلیل آنرا با اِج (Edge) جایگزین کردم.»
اِج مانند Overdrive یک مد تماممتالیک است. از ویژگیهای آن میتوان به تیزتر و فریادیتر بودن اشاره کرد؛ این مُد نیز با توانگ قیف اپیگلوت ایجاد میشود. اِج در تمام کوکها در مردان و زنان قابل استفاده بوده، اما تنوع رنگ صدایی آن از مدهای دیگر کمتر است بهخصوص در قسمتهای بالای صدا.
از اِج در بسیاری از سبکهای موسیقی محبوب و بیشتر در قسمت بلند صدا استفاده میشود. یعنی زمانیکه صدا بسیار بلند و ویژگی متال در صدای نتها وجود دارد. مثلا در هِوی راک، گاسپل و موسیقی قدرتمند “سول”. از اِج زمانی در آواز کلاسیک استفاده میشود که، مردان باصدای بسیار قوی و بلند (‘ff’ یا ‘fortissimo’) در قسمت بالای صدایشان آواز بخوانند. مانند نت C برای یک تنور. زنان از اِج در موسیقی کلاسیک استفاده نمیکنند. همچنین هنگام جیغزدن در زندگی روزمره از Edge استفاده میشود.
تشخیص اِج (Edge)
توانگ متمایز قیف اپیگلوت، برای تشخیص Edge ضروری است. هنگامیکه دهانهی قیف اپیگلوت بانزدیکتر کردن غضروفهای آریتنوئید بهقسمت پایینی اپیگلوت (دمبرگ) کوچکترمیشود، صدا حالتی تیزتر، نافذتر و حالتی شبیه خرخر بهخود میگیرد شبیهبه قهقهه زدن. همانطور که پیشاز این بیانکردیم، این حالت بهعنوان “توانگمتمایز” شناختهشده و هرچه دهانهی آن بیشتر فشردهشود، صدای خِرخِر نیز بیشتر میشود. با این روش میتوان صدای خودرا ۱۰ تا ۱۵ دسیبل افزایش داد.
درضمن همانطور که قبلا نیز گفتهشد، بهپیشنهاد نویسنده متد CVT برای تشخیص و دستیابی به توانگ مورد نیاز میتوان صداهای زیر را تمرین کرد:
- تقلید گریه نوزاد
- تقلید صدای اردک
- دراوردن صدا به حالت ناخوشایند و جادوگر مانند
- صحبت مانند فردی که نقشه شوم دارد
- تقلید صدای هواپیمای غواصی
- دراوردن صدای رانندگی ماشین اسباب بازی
- تقلید صدای آژیر آمبولانس بسیار بلند
- گفتن صدای میو بدون صدای اُ، (مانند گربه) یا گفتن کلمه روسی Niet
جایگاه فکها در Edge
مانند Overdrive، مراقب باشیدکه فک را درابتدا شل نکنید. اگر فک را شل کنید، ممکناست توانگ قیف اپیگلوت را ازدست بدهید و درنتیجه صدای تماممتالیک نیز ازبین برود. این حالت ممکناست مانند یک شکست درصدا بهنظر برسد و میتواند دردناک و آسیبزا باشد. بهیاد داشتهباشید که اگر قیف اپیگلوت را ازدست بدهید، مد نیز از دسترفته و این مد به مد کربینگ یا نیوترال تغییرمیکند. بعدها، هنگامیکه به اِج تسلط پیداکردید، میتوانید فک را همانطورکه میخواهید قراردهید.
کوک، ولوم و رنگ در اِج (Edge)
براساس متد CVT، اِج میتواند توسط مردان و زنان در همه کوکها استفاده شود. اِج مخصوصاً توسط زنان درقسمت بالای صدا استفادهمیشود، زمانیکه نمیتوانند در اُوردرایو، بالاتراز حد مجاز D5-Eb5 بخوانند، اما میخواهند حجم صدا بههمان اندازه، قویباشد. مردان زمانیکه میخواهند صدای تیز، بلند و تماممتالیک داشتهباشند از مداِج استفاده میکنند. درصدای مردان و زنان باافزایش کوک، ولوم نیز افزایش مییابد. همچنین صدا تیزتر میشود. درضمن هیچ محدودیتی برای میزانِ پایین آواز خواندن در اِج وجود ندارد.
اِج یک مد باولوم قدرتمند است. کمترین صداییکه میتوان به آن دستیافت، صدای نیمهقوی در سطح متوسط (mf) است. ولوم معمولاً درمحدودههای بالاترِ صدا، بلندتر نیز میشود. البته بایدگفت که خوانندهها متفاوتهستند و برخی میتوانند در اِج با قدرت کمتری نسبتبه دیگران بخوانند. شما نیز میتوانید با تمرین کردن، ازمحدودیتهای صدای خود آگاه شوید.
رنگ صدا
برای ایجاد تنوع در رنگ صدای یک مد باید موقعیت مسیر صوتی را تغییر داد. فرم مسیرصوتی را میتوان به روشهای مختلف تغییر داد، بنابراین راههای متعددی برای تغییر رنگ صدا وجود دارد. رنگ صدا در اِج بهطور کلی روشن و تیز است. اما میتوان آنرا در جهات دیگر نیز تغییرداد. تولید رنگ صدای روشنتر دشوار نیست، اما اگر میخواهید صدای تیرهتر یا ملایم تری داشته باشید، باید کنترل بیعیب و نقصی بر سه اصل کلی متد CVT داشته باشید.
شما همچنین باید صدای خودرا آنقدر خوببشناسید که، بهمحض فراتر رفتن از حد سالم آن درحنجره، بتوانید آنرا حس کنید. باید بدانید فقط زمانیکه اِج را بدون هیچ مشکلی کنترل کردید، میتوانید تغییر رنگصدا را امتحان کنید. تیرهتر کردن رنگ صدا نیز در این مد امکانپذیر است. اما باید محتاط بود، چراکه صدای تیرهتر ریسک خارج شدن از مدمتالیک اِج را بههمراه دارد.
کلام پایانی
این مقاله ترجمه بخشیاز کتاب و متد CVT بهنویسندگی کاترین سدولین است که چگونگی آواز خواندن و نکات آنرا بیان کرده است. ما سعی کردیم تا جایممکن ترجمهی خوبی را برای شما عزیزان فراهم کنیم. امیدواریم که در این کار موفق بوده باشیم.
https://completevocal.institute/complete-vocal-technique/ این سایت نیز متعلق به موسسه CVT میباشد. از طریق این سایت میتوانید به مطالب بیشتری دستیابید که دانستن آنها خالیاز لطف نبوده و اطلاعات بروز تری را در اختیار شما میگذارد. همچنین فایل صوتی تمریناتی که در کتاب و متد CVT وجود داردرا میتوانید باخرید نسخه اصلی دراختیار داشته باشید. بخشیاز این تمرینها نیز در کلاس آواز مجموعه هنری همآوای ترانه انجام میشود.
مترجم: شقایق گلرخ
ویرایش و تصحیح فنی: فرید رشیدی
برای اطلاعات بیشتر و ثبتنام در کلاس آواز در تهران، با ما در تماس باشید.